مهربد عشاق

گرفتن شیر از مهربد

1394/3/9 10:14
نویسنده : مرتضی عشاق
175 بازدید
اشتراک گذاری

در تاريخ ٧ اريبهشت ماه سال ٩٤ در يك تصميم ناگهاني به علت علاقه ويژه و تلاش زياد مهربد براي دستيابي به شير مادر با مرتضي تلاش كرديم كه مهربد را از شير بگيريم
سخت بود بخصوص براي من تحمل گريه هاي شبانه مهربد خیلی سخت بود .
ديشب كنار تختش نشستم و گريه كردم.
خيلي واسم مهمه كه بدونه من مجبور بودم كه اينكار بكنم
چشماش به دستاي من خيره است و من به دستان خدا
اميدوارم خدا كمي از من مهربان تر باشد
كار آسوني نيست كه گريه ها و ضجه هاي جگر گوشه ات را بشنوي و سرت را زير لحاف بكني و بخوابي
تازه به خوابيدن با مهربد و شيردادن عادت كردم
لذت خواب عميق و يكسره تا صبح را فراموش كردم و برام مهم نيست
تنها مهربد مهمه كه بدونه كه بفهمه من هم  محكوم به قبول اجبار طبيعت بودم
روزي را مي بينم كه مرد شده كه پدر شده اون وقت مرا خواهد بخشيد و همين برايم كافي است

١٢ ارديبهشت
اعتراف ميكنم ديشب وقتي بي قراري ات را ديدم و پابه پاي تو گريه كردم پشيمون شده بودم كاش راه برگشتي بود
كاش مرتضي اصرار ميكرد كاش من تحت تاثير يه سري مطالعه قرار نمي گرفتم كاش زمان به عقب بر مي گشت
امروز ديدم هنوز شير وجود داره همون شيري كه مهربد عاشقش بود باز چشمهايم تر شد
مهربد عزيزم ديگر مانند زمان شير خوردن در بغلم آروم نمي گيري
ديگر نوازشم نمي كني
ديگر با اون چشمهاي زيبات به من مستقيم و طولاني نگاه نمي كني
من هيج چيز نمي خواهم فقط دستهايت را دور گردنم حلقه كن و بگو من بخشيدي
خدارو شكر مي كنم هزار مرتبه كه پدرت عالي ترين مرد روي زمين است
مردي كه هم تو عاشقش هستي و هم من
مي دانم كه هر دو ما در آغوشش جا مي شويم با هم

٢١ ارديبهشت است
هنوز شير مورد علاقه مهربد وجود دارد اما پسرم بي خيالش شده البته گاهي نوازشش مي كند
دستش را جهت كنكاش مي بره اما لذت خوردن را فراموش كرده
روزهاي سخت داره تموم ميشه .
مهربد روز به روز بزرگتر ميشه .تو كارهاي خونه كمك ميكنه عاشق حرف زدن و تعريف كردن حتي شايد خودش هم مثل ما معني كلماتي كه ميگه را نميدونه اما من به آهنگ صداش عشق مي ورزم
همه چيز خوبه .مهرآسا فعال تر شده بهتر شده خداروشكر
فقط نگاه و دستهاي خدا كنار تلاش من شايد يه روز ....
خدايا شكرت

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهربد عشاق می باشد