مهربد عشاق

شیطونیهای مهربد

1394/7/13 13:47
نویسنده : مرتضی عشاق
144 بازدید
اشتراک گذاری

مهربد جان دیگه دوساله شدی خاله . چند روز قبل داشتم به روز تولدت فکر میکردم وقتی اولین بار تو راهرو بیمارستان دیدمت از خوشحالی گریه کردم . همه خانواده اونجا بودند خیلی روز قشنگی بود عزیزم . الان هم که بهش فکر میکنم چشمام پر اشک میشه .بهترین لحظات را تو این دو سال برامون به وجود آوردی.

همه کارهات برام جذابه از دندان درآوردنت ( که البته پدر و مادرت حسابی خسته شدند ) ، سینه خیز رفتنت ، راه رفتنت و این روزها حرف زدنت که بینهایت بی نظیره . خیلی با ناز حرف میزنی و من عاشق حرف زدنت هستم . زمانیکه که حال داشته باشی و سرحال باشی گوشی تلفن را برمی داری و شروع به حرف زدن میکنی خیلی دوست دارم بدونم چی میگی عزیزم.

بینهایت شیطون هستی و عاشق رقصیدن . دوست داری چراغها را خاموش کنی وهیجان داشته باشی . مثل یه مرد کوچلو هستی و کارهای بزرگها را انجام میدی ، با زیرکی به کارهای بقیه نگاه میکنی و همون کارها را انجام میدی . واقعا بعضی از کارات شگفت انگیزه خاله جون .

مهربد عزیزم پدر بزرگت عاشقت هست هر جا که هیچ کس به حرفت گوش نمیده میری سراغ پدر بزرگت و اون هر کاری را با دل و جون برات انجام میده . خیلی ناقلا هستی .

وای از اون روزی که اگه یه کاری را بخوای انجام بدی و ما مانعت بشیم حسابی بد اخلاق میشی و شروع به پرخاشگری میکنی و پاهاتو به زمین میکوبی و یا اگه چیزی دستت باشه پرتاب میکنی و یا چنگ میزنی .

چند وقت هم هست که مامانت میبرتت مهد کودک و اونجا از نی  نی ها خیلی چیزها یاد میگیری .

خاله جون خیلی دوست دارم . همیشه بخند و هیچ وقت مریض نشو .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به مهربد عشاق می باشد